سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چگونه کسی که برخی از آنچه را خداوند روزی اش ساخته، به او وام نمی دهد [یعنی انفاق نمی کند ]، محبّت پروردگارش را به کمال می رساند ؟ [حضرت مسیح علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :55
بازدید دیروز :14
کل بازدید :85415
تعداد کل یاداشته ها : 80
103/2/8
4:28 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
سمانه[181]

خبر مایه

  

نقش صبر و محبت در تداوم خانواده

خانواده، اولین محیط برای تعلیم و تربیت کودک است. فضایل اخلاقی در این محیط رشد می‌کند و سنگ بنای اخلاق انسان در خانواده نهاده می‌شود. کودک بسیاری از صفات و رفتارهای اخلاقی را از پدر، مادر، خواهر، برادر و کسانی که با آنها در یک خانواده زندگی می‌کند، می‌آموزد. صداقت، امانت‌داری، احترام متقابل، سپاسگزاری، مهربانی، محبت کردن، سخاوت، شجاعت، حفظ عفت و بسیاری از این قبیل رفتارها، توسط اعضای خانواده به یکدیگر منتقل می‌شود. خانواده نخستین درس‌های فضیلت را به فرزندان خود می‌آموزد و بزرگ‌ترها نیز به سبب همنشینی طولانی و مداوم، بر شکل‌گیری صفات اخلاقی یکدیگر تأثیر می‌گذارند. پس قبل از هر چیز باید محیط خانواده به فضایل اخلاقی آراسته شود تا بتواند کارآمدی خود را اثبات کند و زمینة رشد و بالندگی اعضای خود را فراهم سازد.

صبر و کارآمدی خانواده

زندگی انسان در دنیا آمیخته با مشکلات و تعارض‌های فراوانی است. اگر انسان در برابر آنها بایستد و صبر و مقاومت داشته باشد، حتماً پیروز خواهد شد و اگر نا‌شکیبایی کند و در برابر حوادث ناگوار زانو بزند، هیچ‌گاه به مقصد نخواهد رسید. از این‌روی در منابع دینی، صبر و پیروزی قرین هم شمرده شده‌اند.در قرآن کریم نیز شرط مهم پیروزی مجاهدان راه خدا صبر شمرده شده است. خداوند خطاب به مجاهدان می‌فرماید: «هرگاه بیست نفر صبور و با‌استقامت از شما باشد، بر دویست نفر غلبه می‌کند و اگر یکصد نفر باشند، بر هزار نفر از کافران پیروز می‌گردند».(انفال: 65) خداوند صبر را عامل افزایش توانایی و نیروی مقابله با سختی‌ها می‌داند؛ هفتاد آیه در مورد صبر و آثار آن در زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی از طرف خداوند متعال نازل شده است. به اعتقاد برخی از مفسران، هیچ‌یک از فضایل انسانی به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته است. این نشان می‌دهد که قرآن برای این فضیلت اخلاقی و عملی اهمیت فراوانی قائل است و آن را عصارة همة فضیلت‌ها و خمیرمایة همة سعادت‌ها و ابزار رسیدن به هرگونه خوشبختی و سعادت می‌داند. اگر انسان و خانواده ویژگی اخلاقی صبر را نداشته باشد و به آن عمل نکند، هرگز به خوشبختی و سعادت نخواهد رسید و کارآمد نخواهد بود.

حضرت علی‌علیه‌السلام صبر در کارها را به‌منزلة سر در بدن می‌داند و می‌فرماید: «همچنان‌که اگر سر از بدن جدا شود بدن فاسد می‌شود، هرگاه‌ صبر نیز در کارها نباشد، کارها تباه می‌گردد». در خانواده گاهی اعضا با ناکامی‌هایی روبه‌رو می‌شوند و یا برآورده شدن خواسته‌ها نیازمند گذشت زمان است؛ همچنین گاهی آسیب‌های بدنی برای آنان پدید می‌آید و در بسیاری از موارد روابط بین آنان به هم می‌خورد و زمینة‌ بروز اختلاف و رفتارهای نامناسب در خانواده فراهم می‌شود؛ در صورتی که اعضای خانواده از مهار خویش ناتوان باشند و برد‌باری و تحمل در برابر مشکلات نداشته باشند، خانواده به شدت آسیب می‌بیند و نه تنها نیاز خود فرد برآورده نمی‌شود، بلکه برای دیگران نیز مشکل‌ساز می‌شود. فشار روانی، اولین نتیجة بی‌صبری در برابر فشارهاست. فرد صبور می‌تواند با صبر در مقابل حوادث پیش‌آمده، موفقیت و کارآمدی خانواده را حفظ کند؛ در حالی که واکنش فوری و بدون اندیشه در برابر رفتارهای نامناسب دیگران سبب پشیمانی می‌شود. اما صبر به فرد امکان می‌دهد در زمان مناسب، رفتار و واکنش مناسب و متناسب با رفتار فرد خطاکار را از خود نشان دهد.

طبیعی است که در یک خانواده، به علت همراهی طولانی‌مدت اعضای آن، اختلافاتی پیش می‌آید و اگر هر عضوی بخواهد فقط به خواسته‌های خود بیندیشد و به دنبال رسیدن به آن‌ها و ارضای نیازهای فردی باشد و در مقابل کمبودها از خود بی‏صبری نشان دهد، نمی‌تواند به خوشبختی و اهداف خود برسد. فرزندانی که در خانواده‌های بی‌صبر و عجول پرورش یافته‌اند، در اجتماع نیز دچار مشکل می‌شوند؛ زیرا همیشه و در همه جا شرایط فراهم نیست که خواسته‌های آنها برآورده شود. کودکی که صبر ندارد، می‌پندارد هرچه در اجتماع خواست، فوراً در اختیارش قرار می‌گیرد؛ اما وقتی به خواسته‌های خود نرسد، در مقابل اجتماع واکنش‌های نامطلوب از خود نشان می‌دهد و این امر در بسیاری از موارد موجب دردسر برای فرد و خانواده‌اش می‌شود.

بنابراین صبر نه تنها عامل تضمین کارآمدی خانواده است، بلکه کار‌آمدی جامعة انسانی را نیز تأمین می‌کند. اینکه خداوند می‌فرماید صبر عامل پیروزی مجاهدان است، تنها ثمرة صبر منحصر به جبهة جنگ و مجاهدان نیست، بلکه در همة عرصه‌های زندگی، انسان به صبر و مقاومت نیاز دارد تا به پیروزی برسد. پیروزی در خانواده بدین معناست که انسان با تشکیل خانوادة کارآمد، به کمال و بالندگی برسد.

راست‌گویی و کارآمدی خانواده

در قرآن کریم دربارة اهمیت راست‌گویی تعبیرات کم‌نظیری آمده است. خداوند می‌فرماید راستی و راست‌گویی مؤمنان سبب یاری آنان در دنیا و نجاتشان در قیامت می‌شود و پاداش آن را بهشت و رضایت خود از راست‌گویان می‌داند. (مائدة: 19) در روایات نیز به این فضیلت اخلاقی اهمیت فراوانی داده شده است. از روایات استفاده می‌شود که همة فضیلت‌های انسانی از صداقت و راستی سرچشمه می‌گیرد و کلید همة خوبی‌ها راست‌گویی و کلید همة بدی‌ها دروغ و دروغ‌گویی است. امام صادق‌علیه‌السلام راست‌گویی را نوری می‌داند که جهان اطراف خود را روشن می‌کند؛ مانند آفتابی که هرچه در معرض تابش آن قرارگیرد، روشن می‌شود، بدون آن که نقصی در آن وارد شود.

براساس آموزه‌های قرآنی و روایی، راستی و راست‌گویی در کارآمدی تمام بخش‌های زندگی انسان مؤثر است و توجه به این آثار، انگیزة انسان برای گرایش و عمل به این فضیلت بزرگ اخلاقی را افزایش می‌دهد. نخستین تأثیری که این فضیلت دارد، مسئلة جلب اطمینان و اعتماد در همکاری‌های جمعی است. اساس زندگی انسان را کار گروهی و دسته‌جمعی تشکیل می‌دهد و بدون همکاری جمعی، کارهای مهم و با‌ارزش انجام نمی‌شود و یا اینکه پیشرفت آن کاهش می‌یابد. پیشرفت کار گروهی بدون اعتماد و اطمینان در بین اعضای گروه امکان ندارد؛ اعتماد و اطمینان نیز در صورتی حاصل می‌شود که صداقت و امانت در میان آنان حاکم باشد. همچنین تفاوتی میان فعالیت‌های علمی، فرهنگی، پرورشی، حقوقی، اقتصادی و غیره وجود ندارد. یک دانشمند، مربّی، مدیر، سیاستمدار، فرزند و همسر اگر چند بار به دیگران و کسانی که با آنها اربطه دارد دروغ بگوید، به‌سرعت نفوذ و ارزش خود را از دست می‌دهد و کارآمدی او در اجتماع ـ به‌ویژه اجتماع کوچک خانواده ـ دچار اختلال و ضعف می‌شود.

راست‌گویی تأمین‌کنندة سلامت و بهداشت روان است و به انسان شجاعت و شهامت می‌بخشد، درحالی که دروغ و دروغ‌گویی همیشه انسان را در هاله‌ای از ترس فرو می‌برد و پیوسته از این هراس دارد که دروغ‌های او آشکار گردد. فردی که از بهداشت روان برخوردار نیست، نمی‌تواند در جهت کارآمدی خانوادة خود گام‌های جدی بردارد.صدق در گفتار و صداقت در کردار، انسان را محبوب دل‌ها و مورد اعتماد اعضای خانوادة خود و جامعة انسانی می‌گرداند. برعکس، تظاهر، ریا، نفاق و دروغ‌گویی فرد را در جامعه بی‌اعتبار و نزد خداوند مطرود می‌سازد و پیوند‌های اجتماعی و خانوادگی را با به وجود آوردن جو بی‌اعتمادی از هم می‌گسلد. همچنین خود فرد دچار شخصیت دوگانه و متضاد می‌گردد و هنگام آشکار شدن دروغ‌ها گرفتار رنج و عذاب وجدان می‌شود. اما افراد صادق و درستکار، دارای آرامش روان و احساس ایمنی هستند؛ زیرا چیزی جز آنچه می‌نمایند، نیستند تا از فاش شدن چهرة پنهان خود نگران باشند.

در تحلیل روان‌شناختی، صداقت به گفتار و رفتاری گفته می‌شود که فرد انگیزه و قصدی مغایر با مفاد گفتار و رفتارش نداشته باشد؛ یعنی اینکه فرد با صراحت و وضوح صحبت می‌کند. هنگامی که فرد در ارتباط کلامی یا بدنی صداقت نداشته باشد، ارتباطی متعارض یا دوسطحی برقرار می‌شود؛ به‌گونه‌ای که مفاد سخن شخص چیزی است و بقیة وجود او چیزی دیگر را بیان می‌کند و یا انگیزه و قصد او از رفتار و گفتارش امر دیگری است.در چنین موقعیتی مخاطب به دریافتی که از کلام یا رفتار خود دارد، پاسخ می‌دهد، ولی آن‌گاه که متوجه شود انگیزه شخص امر دیگری بوده است، در پاسخ به رفتار و گفتارهای بعدی او سردرگم می‌شود؛ گاه به کلام و رفتار او توجه می‌کند و از انگیزه و یا انگیزه‌های محرک رفتار غفلت می‌کند و گاهی به دلیل توجه بیشتر به انگیزه‌های احتمالی، دچار واکنش نامناسب می‌شود. این‌گونه ارتباط، از ویژگی‌های رفتارها و گفتارهای اعضای خانوادة ناکارآمد است.

بنابراین، برای دست‌یابی به سلامت روابط در خانواده و بالندگی و کارآمدی آن، باید روابط کلامی و بدنی مثل آهنگ صدا، تماس‌های چشمی، نگاه‌ها، وضعیت بدنی افراد نسبت به هم و حرکات بدن واضح و شفاف باشد و فرد را دچار سردرگمی نکند. باید سخنان فرد نه تنها با حالت صورت، وضع بدن و آهنگ صدا هماهنگ باشد، بلکه روایت‌گر انگیزه و حالات ناهشیار نیز باشد. در واقع، همة ابعاد روان‌شناختی فرد اعم از عاطفی، هیجانی، رفتاری و شناختی یک مطلب را نشان دهد. چنین ارتباط صادقانه، کارآمد و بهنجاری به اعضای خانواده امکان می‌دهد که درستی، تعهد، شایستگی و خلاقیت داشته باشند؛ به کمال و بالندگی برسند و با غلبه بر مشکلات، بر کارآمدی خانواده بیفزایند.

  

 محمد‌مهدی صفورایی‌پاریزی


  
  

 

جایگاه زن

 

 

          در طول تاریخ بشر،هیچ موجودی مانند((زن)) مورد بی مهری و ظلم واقع نشده است. موجودی که پروردگار عالم او را مکمل و یاور مرد قرارداده است، گاه به دست خود و گاه به دست مردان نابخرد و خود خواه آنچنان اسیر و مغلوب و مقهور گشته است که زبان از گفتن وقلم از نوشتن آن باز می ماند. ضعف و ناتوانی جسمی زنان نسبت به مردان، احساسات و عواطف فراوان آنان، تناسب نداشتن برخی از کارها با طبیعت و ذوق و سلیقه زنان و بسیاری از موارد دیگر، عواملی هستند که دستاویز برخی از مردان قرار گرفته و موجب شده اند تا عده ای باور کنند که مرد از زن برتر آفریده شده است، از این رو، می پندارند همواره زن باید اسیر و مغلوب مرد باشد و تنها به این جهت باید او را در زندگی مشترک پذیرفت که تولید فرزند کند و یا کارهای مرد را انجام دهد.

سر نوشت زن در طول تاریخ این گونه بوده است. این رفتار تحقیر آمیز تنها در جوامع غیر متمدن و وحشی نبوده، بلکه جوامعی که خود را متمدن می دانستند نیز چنین بر خوردی با زن داشته اند و هر کدام به نوعی زن را بازیچه دست خود قرار داده بودند.

از آنجایی که در پدید آمدن ظلم همواره دو نفر ـ ظالم و مظلوم ـ نقش دارند، خود زن نیز با ظلم پذیری، به مظلومیت خویش کمک کرده است. او نیز باور کرده که در برابر مردان پست و بی ارزش است و صرفا باید در خدمت ارضای غرایز جنسی مرد باشد و بس. هیچ گاه تصور نمی کرد که او نیز بتواند در رشد و تکامل جامعه موثر و نقش آفرین باشد و یا صفات و ویژگی های زنانه اش مکمل صفات و ویژگی های مرد باشد، به طوری که بدون آنها مردان دچار نقصان شوند. دور نمایی از وضعیت و جایگاه زن در جوامع مختلف و در میان اقوام و ملل گوناگون را می توان در ضرب المثل های به جای مانده از آن دوران دید:

 

سخن زنت را بشنو ولی هرگز باور نکن ! (مثل چینی)

در بدن ده زن روی هم رفته تنها یک روح بیشتر وجود ندارد. (مثل روسی) 

برای اسب رام و سرکش مهمیز لازم است و برای زن خوب و بد هم چوب. (مثل ایتالیایی ) 

 

زن از دیدگاه پیامبر اسلام 

بی شک عزت و احترامی که زنان بعد از اسلام پیدا کردند، مر هون تلاش ها و زحمت های رسول اکرم (ص) است.آن حضرت همان طوری که در همه زمینه ها پیوسته سعی داشت تا مردم را از انحراف فکری برهاند و به راه راست رهنمون کند، در این مورد نیز سعی و تلاش فراوانی کرد تا هم نگرش مردان را نسبت به زنان تغییر دهد و آن گونه که شایسته است اصلاح کند و هم زنان را به قدر و منزلت خویش واقف گرداند، به طوری که بدانند در عرصه حیات اجتماعی باید دوشادوش مردان فعالیت کنند  و کارهای متناسب با طبیعت و توان خود را عهده دار باشند. پیامبر بزرگوار اسلام می فرمایند:

 

              ای مردم! بانوان به شما حقوقی دارند و شما نیز بر آنان حقوقی دارید .

            من به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید، زیرا آنان امانت های

              الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.

  

عده ای گمان می کنند فقط مردان می توانند کارهای مهم و ارزشمند را انجام دهند و آنچه زنان انجام می دهند اهمیت زیادی ندارد، در حالی که رسول خدا (ص) این پندار را غلط دانسته و کارهای زنان را هم با ارزش شمرده است. چنان که پیامبر در پاسخ پرسش اسماء دختر یزید انصاری درباره برتری اجر مردان بر زنان «فعالیت های سیاسی و عبادی، چنین فرمودند: 

 روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با اصحاب خود گرد هم نشسته بودند، ناگاه اسما، دختر یزید انصاری به حضور آن حضرت آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا، من به نمایندگی از زنان به حضور شما آمده‏ام تا چیزی از شما بپرسم. خداوند تو را به عنوان پیامبر به سوی همه انسان‏ها از مرد و زن فرستاده است و ما به تو و خدای تو ایمان آورده‏ایم، ولی دستورهای شما، ما زنان را در خانه‏ها محبوس و دستمان را از امور اجتماعی و سیاسی کوتاه کرده است. در خانه‏ها نشسته‏ایم و به بچه داری مشغولیم و شما مردان به سبب شرکت در فعالیت‏های اجتماعی مانند: نماز جمعه، جماعات، عیادت بیمار و تشییع جنازه بر ما برتری یافته‏اید. از همه اینها بالاتر جهاد در راه خداست که ما از شرکت در آن محروم هستیم و اگر شما مردان برای شرکت در حج و جهاد از خانه بیرون روید، ما در غیاب شما اموال شما را نگه می‏داریم، برای شما لباس می‏بافیم و کودکان شما را پرورش می‏دهیم. آیا ما در پاداش کارهای نیک (اجتماعی و سیاسی) شما سهمی نداریم؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به اصحاب رو کرد و فرمود: «آیا شما تاکنون پرسشی بهتر از سؤال مذهبی این بانو (السماء) شنیده‏اید؟» سپس رو به اسماء کرد و فرمود: «ای زن، بشنو و به زنانی که به نمایندگی آنها به این‏جا آمده‏ای ابلاغ کن. پاداش شوهرداری نیک زن و کوشش او برای خشنود کردن شوهر و پیروی از شوهر، برابر همه پاداش‏های (جماعت و حج و جهاد و...) مردان است». اسماء در حالی که ذکر خدا می‏گفت، به سوی زنان بازگشت و سخن پیامبر را به آنها ابلاغ کرد. همه زنان شادمان شدند و از آن پس اسماء را به عنوان نماینده خود برای فرستادن نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله انتخاب کردند.


90/11/26::: 9:37 ص
نظر()
  
  

جشن بهمنگان

شاهین سپنتا

 

به فرخندگی جشن بهمن رسید / به هر بوستان یاسمن نودمید

بُوَد تا در این جشن باشی به هوش / نیوشنده باشی پیام سروش

خروس سپید است پیک سروش / که هر بامدادان برآرد خروش

که یزدان به جاندار داده است جان / مبادا به جانش رسانی زیان

" چه  خوش گفت  فردوسی  پاک زاد / که  رحمت بر آن تربت پاک باد :

میازار موری که  دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است

سیاه اندرون باشد و سنگ دل / که خواهد که موری شود تنگ دل"

مکن با سگ پیر آواره، جنگ / مبندش به زنجیر و قلاده، تنگ

مکش بیش از اندازه از باره  کار / مکن روز حیوان بیچاره تار

مزن لانه ی مرغکان را به سنگ / مشو پشتوان خروسان به جنگ

مکن صید ماهی به وقت خوشی / مکن پیشه ات کار ماهی کشی

منه بار بر اسب بیمار و لنگ / مکش در پی اش چوب و الوار و سنگ

چنان بسته ای تنگ راه نفس / که بلبل دهد جان به کنج  قفس ؟

چرا می کنی دشمنی با  ددان ؟ / چرا می کنی کار نابخردان ؟

ز نامهربانی بهرام گور / تهی شد همه دشت میهن ز گور

کنون پند گیراز سرانجام او /  نشد جز دل خاک انجام او

گر ایران ستایی مزن تیر کین / به  قرقاول و کبک ایران زمین

تو بر شیر ایران ستم کرده ای / دل مام میهن دژم کرده ای

چو خالی شده بیشه از نره شیر / شده این وطن مُلک کفتار پیر

بسی ببر کشتند پتیارگان / که ناهست شد ببر مازندران

نباشد جزاین پند و پیغام دین  / ز پیغام دین پند نیکو گزین

همه دام و دد را ز ریز و درشت / نباید شکار و نباید بکشت

همه جیره خوارند از مور و شیر / بر این خوان گسترده ی بی نظیر

نخواهد چنین خوار و خرد و نزار / سرانجام مخلوق، پروردگار

نگهدار، گنجینه ی زیست بوم / گران پایه سرمایه ی مرز و بوم

مبادا ز کف مفت و آسان دهی / ز خودکرده نالان و پژمان شوی

حمایت ز حیوان کسی پیشه کرد /  که در زندگی ، سبز اندیشه کرد.


  
  

 

فضیلت آیه الکرسی

         در دائرة المعارف تشییع 1 درباره«آیه الکرسی» آمده است: در قرآن مجید، دو آیه هست که احادیث بسیاری در بیان عظمت آنها از رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار وارد شده است، این دو آیه عبارتند از: آیه نور و آیه الکرسی.
ابوالفتوح رازی می‌نویسد: ابی بن کعب گفت: رسول خدا(ص) پرسید: کدام آیت در کتاب خدا عظیم‌تر است یا ابا المنذر؟ من گفتم: خدا و رسول او اعلم‌اند، دوباره پرسید تا سه بار، من گفتم: خدا و پیغمبرش اعلم‌اند، در آخرین مرتبه گفتم: آیه‌الکرسی؟ رسول اکرم(ص) دست بر سینه من نهاد و گفت: «هنیئاً لک یا ابا المنذر».نیز می‌نویسد:علی (ع) از رسول اکرم (ص) نقل کرده است:قرآن والاترین کلام‌هاست و سوره بقره، سرور قرآن و آیه الکرسی سرور سوره بقره. در آیه الکرسی پنجاه کلمه است و در هر کلمه پنجاه برکت.

       ملاصدرا در مقدمه تفسیری که درباره آیه الکرسی نوشته خبری به این مضمون نقل می‌کند که اسم اعظم الهی در آیه الکرسی و اوّل سوره آل عمران است، ملاّ فتح اللّه کاشانی بیست حدیث در فضیلت آیه الکرسی نقل می‌کند از جمله می‌نویسد: امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده که رسول اکرم(ص) را دیدم که بر بالای منبر فرمود:هر که آیه الکرسی را در عقب هر نماز واجب بخواند هیچ چیز او را از بهشت منع نکند و بر این مواظبت نکند مگر صدّیقی یا عابدی. «کرسی» به تعبیر قرآن مجید، کما بیش مانند عرش است به این معنا که هر دو، دو معنی دارند: یکی تخت و سریر و دیگری علم و عظمت و قدرت الهی و کرسی در آیه الکرسی به همین معنای اخیر است.

«آیه الکرسی» آیه 255 سوره بقره است که اوّل آن «اللّه لا اله الاّ هو…» و آخر آن«و هو العلی العظیم» می‌باشد،
ولی در قرون اخیر دو آیه بعدی را که از «لا اکراه فی الدین … » شروع و به «هم فیها خالدون» ختم می‌شود را جزو آن گرفته‌اند؛ امّا چون در احادیث اشاره به «پنجاه کلمه» و «یکصد و هفتاد حرف» شده، نیز با توجّه به اینکه«کرسی» در همان آیه 255 سوره بقره آمده و معنای این دو آیه موقوف بر هم نیست؛ لذا صحیح‌ آن است که همان آیه را به تنهایی آیه الکرسی به حساب آوریم. در بحارالانوار هم در حدیثی که از امالی شیخ طوسی نقل می‌کند، تصریح دارد که حضرت علی(ع) آیه الکرسی را از «الله لا اله …» آغاز و به «هو العلی العظیم» ختم کرد.

علامه طباطبایی در جلد دوم تفسیر المیزان درباره آیه الکرسی می‌فرماید:
    آیه الکرسی،از صدر اسلام مشهور بوده، در زمان رسول خدا (ص) و حتی از زبان آن جناب به این نام بیان می‌شد، همچنان که این نامگذاری در روایات وارده از آن جناب و از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و از صحابه به چشم می‌خورد و این احترام،بدون جهت نبوده، بلکه بخاطر معارف دقیق و لطیفی است که در این آیه آمده و آن عبارت است از: توحید خالصی که جمله «اللّه لا اله الا هو…» بر آن دلالت دارد و همچنین «قیمومیت مطلقه‌ای» که در آن آمده و ….«المیزان» واژه «کرسی» را این گونه معنا می‌کند:کرسی از ماده(ک ـ ر ـ س) گرفته شده که به معنای وصل کردن اجزای ساختمان است و اگر تخت را کرسی خوانده‌اند به این جهت بوده که اجزای آن به‌دست نجّار ـ اگر چوبی باشد ـ و بسیاری از مواقع این کلمه را کنایه از مُلک و سلطنت می‌گیرند و می‌گویند: فلانی از کرسی نشینان است، یعنی او قدرت وسیع دارد و منطقه تحت نفوذ او گسترده است.
        در کتاب قاموس قرآن ـ که فرهنگ واژه‌های قرآنی است ـ درباره آیه الکرسی آمده است: آیه 255 سوره بقره مشهور به آیه الکرسی است و از صدر اسلام، حتی در زمان رسول اکرم (ص) چنان که از روایات شیعه و سنی برمی‌آید به این نام معروف شده است، این آیه، توحید خالص و قدرت و قیومیت خداوند را در جهان به بهترین وجهی روشن و بیان می‌کند، توجّه به الفاظ و معانی آن از توضیح بیشتر بی‌نیاز می‌کند و چون دارای این مقام و عظمت است؛ لذا درباره حفظ و خواندن و توجّه به معانی آن بیشتر توجّه شده و فضائلی درباره آن نقل گردیده است.
احادیثی درباره فضیلت‌آیه الکرسی
        امام صادق (ع) فرمود: برای هر چیزی اوجی می‌باشد و اوج قرآن، آیه الکرسی است، هر که یک بار آن را بخواند خداوند هزار ناگواری، از ناگواری‌های دنیا و هزار ناگواری از ناگواری‌های آخرت را از او بگرداند که آسان‌ترین ناگواری دنیا، فقر، و سهل‌ترین ناگواری آخرت، عذاب قبر است و من به امید رسیدن به آن مقام آن را می‌خوانم.همچنین آمده است که شیخ طوسی در کتاب امالی خود آورده که گفته است: راوی می‌گوید از حضرت علی (ع) شنیدم که می‌فرمود: باور نمی‌کنم که کسی اسلام را فهمیده و یا در اسلام متولد شده باشد و سیاهی شب را به صبح پیوند زند و این آیه را نخواند، عرض کردم منظور از سیاهی شب چیست؟ فرمود: یعنی نیمه شب، آن گاه فرمود: اگر بدانید این آیه چیست و یا در این آیه چیست، در هیچ حالی آن را ترک نخواهید کرد.
برترین آیه
       اباذر در جلسه‌ای از پیامبر اکرم (ص) پرسید: برترین و فاضل‌ترین آیه‌ای که بر شما نازل شده است کدام است؟پیامبر اکرم (ص) فرمودند: آیه الکرسی! زیرا در آن آیه کریمه، کلمه شریفه:«حی، قیوم» ذکر شده است. اگر چه سوره «فاتحة الکتاب» افضل سوره‌ها و «عصاره قرآن» است؛ولی این منافات ندارد که «آیه الکرسی» افضل آیه‌ها باشد، زیرا یکی مربوط به سوره است و دیگری مربوط به آیه.

التماس دعا


  
  

  18 دی مصادف است با شهادت میرزا تقی خان امیرکبیر، ستاره بی نظیر تاریخ ایران زمین که صد و پنجاه و اندی سال پیش به عنوان صدراعظم ایران درخشید و در کمتر از سه سال و دو ماه بعد از شروع صدارتش خاموش شد. آشپززاده ای که به دلیل استعدادش مورد توجه قرار گرفت و توسط قائم مقام، والامقامی آگاه و وطن پرست شد.

میرزا تقی   ‌خان فراهانی از  نوادر تاریخ کشور ماست. روحیه اصلاح طلب و عشق عمیق وی به استقلال و آزادی و اقتدار ملت مسلمان ایران، زمانی به فریاد دادخواهی ملت مظلوم لبیک گفت، که می‌رفت تمامی ثروت و عزت کشور برای همیشه در کام جهنمی استعمار و استکبار جهانی بلعیده شود. زمانی که دربار فاسد پادشاهی و رجال سیاسی سر سپرده، مزدورانه و مزورانه علناً سنگ بندگی طاغوت‌های شرق و غرب را به سینه می‌زدند و بی‌شرمی و گستاخیشان به حدی رسیده بود که حتی کوششی در اختفای بندهای اسارت و یوغ بندگی و بردگی خویش نمی ‌نمودند. امیرکبیر در برابر دشمنان دین و مجریان سیاست استعماری، یک تنه قیام کرد و پوزه استکبار و عمّال داخلیش را به خاک مالید.
طی حدود یک قرن و نیم که از شهادت امیر به دست جیره‌خواران و سر سپردگان طاغوت می‌گذرد، دوست و دشمن در ستایش از این روح آزاده و شخصیت مقتدر سخن گفته‌اند. همه متفق ‌القول اعتراف کرده‌اند که ?مصلحی? چنین تشنه اصلاح، ?سیاستمداری? چنان شیفته استقلال و ?زمامداری? چنین خیرخواه ملت، نه تنها در تاریخ دو هزار و چند ساله ایران بلکه در تاریخ جهان، کم نظیر و کمیاب است. اصلاحات داخلی در زمینه اعتلای فرهنگ، تنظیم اقتصاد و تطهیر عرصه سیاست کشور، اقدام در جهت احیای دین و بسط عدالت در سطح جامعه، مبارزاتش در جهت قطع نفوذ اجانب و استعمارگران، و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور که طی سه سال و اندی صدارت میرزا تقی‌خان امیر کبیر انجام گرفت، همه شایسته تحسین است.

 سرگذشت امیرکبیر و اهداف اصلاحی و ضد استکباری این مرد سیاسی لایق، این مسلمان متدیّن و وظیفه شناس و ... و مصلح بزرگ دینی و اجتماعی و نقش استکبار جهانی در سرکوبی، عزل، تبعید و سرانجام شهادت وی از آن رو شایسته مطالعه و بررسی است که پرده از خیانت‌ها و جنایت‌های استعمارگران شرق و غرب در کشورهای عقب نگاه داشته شده برداشته و ما را وامی‌دارد که هر چه مصمم‌تر و با آگاهی هرچه بیشتر به دسیسه‌های استکبار جهانی پی‌ ببریم.

میرزا تقی خان امیرکبیر یا میرزا محمدتقی خان امیرکبیر، پسر مشهدی قربان هزاوه‌یی فراهانی نوه تهماسب بیک است. (مشهدی قربان طباخ اشراف آن زمان که بعدها به طور اختصاصی طباخ آشپزخانه میرزا عیسی معروف به میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی شد). میرزا تقی خان امیرکبیر در خانواده‌ای از طبقات پایینی ملت ایران در روستای هزاوه به دنیا آمد و با حفظ این امتیاز در دامان یکی از بهترین‌ و اصیل‌ترین خاندان‌های آن روز ایران تربیت یافت و رشد کرد.

  هزاوه در دو فرسخی شمال غربی شهرستان اراک و در مجاورت فراهان زادگاه خانواده بزرگ قائم مقام قرار داشت. کربلایی محمد قربان در سلک نوکران میرزا عیسی قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزی رسید و در زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمدشاه مقام نظارت در آشپزخانه را احراز کرد و در اواخر عمر ?قاپوچی? قائم مقام شد. حشر و نشر میرزا تقی خان با فرزندان خانواده قائم مقام از سویی و استعداد و دقت نظر امیرکبیر از سوی دیگر از او شخصیتی می‌سازد که نظیر آن در عصر قاجار کمتر دیده می‌شود. راه یافتن امیر کبیر به کلاس درس فرزندان قائم مقام در حالی که امثال او حق تعلیم و تعلم نداشته‌اند و تعبیراتی که قائم مقام در خصوص او به کار می‌برد، عظمت شخصیت امیرکبیر را در همان دوران طفولیت نشان می‌دهد.
امیر چون به سن رشد رسید در دستگاه قائم مقام و دستگاه محمدخان زنگنه امیر نظام، وارد خدمات دولتی ش
د. تحریر و نویسندگی در محضر این دو شخصیت، آغاز کار امیرکبیر است. بعد از مدتی لشکر نویسی در سال 1251 هجری قمری به شغل و لقب مستوفی نظام در لشکر آذربایجان منسوب و ملقب گردید. بعد از سمت استیفا به وزیر نظامی فرمانده کل قوا می‌رسد و بعد از مدتی با جلوس ناصرالدین شاه بر تخت، محمدتقی خان، به لقب امیرکبیری، اتابکی و نائبی درآمد. در حالی که منصب صدارت و امیر نظامی را داشت. حسادت امثال میرزا آقاخان نوری و دسایس او همراه با مهدعلیا در این هنگام علیه امیرکبیر در شاه اثری نکرد و ازدواج امیر کبیر با خواهر تنی ناصرالدین شاه یعنی عزت الدوله اوضاع را کمی به نفع امیرکبیر آرام کرد. امیرکبیر سرگرم اصلاحات کلی شد در حالی که مملکت سخت گرفتار طغیان ناشی از هرج و مرج اواخر دوران محمدشاه بود.
  از مهمترین اقدامات وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: رسیدگی به وضعیت مشوش ارتش، اصلاح امور مالیاتی، ختم غائله خراسان و قلع و قمع کردن حسین خان سالار و پیروان میرزا علی محمد شیرازی، ختم قائله مازندران که سنگر و پناهگاه با بیان به سرکردگی ملاحسین شیرویه‌یی و ملاحمدعلی قدوسی بود. برافراشتن بیرق ایران در ممالک خارجه، تأسیس مدرسه دارالفنون، ایجاد روزنامه وقایع اتفاقیه در پنجم ربیع‌الثانی 1267 هـ.ق که بعدها با عناوین روزنامه دولتی ایران و روزنامه دولت علیه ایران و روزنامه ایران منتشر می‌شد، ایجاد چاپارخانه منظم، ساختن محلی برای توپ توپچیان به نام میدان توپخانه، منع رشوه و تأسیس کارخانه‌های مختلفی چون بلورسازی، چلواربافی، ماهوت بافی، اسلحه سازی، توپ ریزی و غیره.
  آنچه همواره نام امیر کبیر را در نهضت علم و دانش ماندگار خواهد کرد، همانا تأسیس مدرسه دارالفنون به سبک جدید و استخدام معلمین و استادان خارجی است که در کنار آنها اساتید برجسته ایران هم بودند و تدریس می‌کردند. گرچه بعد از تأسیس این مدرسه آنچه امیرکبیر در زمان حیاتش در نظر داشت متحقق نشد و حسودان امیرکبیر چون میرزا آقاخان نوری سلطه و نفوذ یافتند و اغراض و امیالشان را در این امر مهم دخالت دادند، از جمله بردن صد نفر شاگرد از شاهزادگان به نزد ناصرالدین شاه تا در این مدرسه تعلیم یابند. افسوس که یک روز پس از عزل امیرکبیر، معلمان فرنگی وارد تهران می‌شوند و گویی او را در حال توقیف ملاقات می‌کنند. میرزا آقاخان نوری با وجود آمدن معلمان از فرنگ، هنوز سعی در تعطیلی دارالفنون دارد که ناصرالدین شاه مخالفت می‌کند.
  سرانجام دشمنی امثال آقاخان نوری و مهدعلیا و... و نادانی ناصرالدین شاه باعث شد تا در 20 محرم 1268 هجری قمری، امیرکبیر از صدارت معزول شود و در 25 محرم از امارت نظام و از تمام مشاغل دولتی برکنار و چند روز بعد به کاشان تبعید شود. سرانجام به فرمان نامرد روزگار ناصرالدین شاه به دست نالایقی چون حاج علیخان مراغه‌یی معروف به حاجب‌الدوله به طرز فیجعی در حمام فین کاشان به لقاء حق برسد. روحش شاد.

 


  
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام دوستان عزیز پیشاپیش فرا رسیدن نوروز باستانی رو خدمت هگی تبریک عرض میکنم و امیدوارم سالی سرشار از خوبی و خیری در پیش رو داشته باشید .