سلام ،امیدوارم که وقت برای خوندن این مطلب داشته باشید و اگر هم ندارید براتون آرزوی موفقیت میکنم .
اول از همه مقدمه ای کوتاه !
معذرت خواهی از همه دختر خانمهای مانتویی و بعد هم همه خوش تیپ های ایرونی !
چند روز پیش بود که با خواهرم آماده شدیم و برای خرید به بیرون رفتیم از خونه تا محل خرید چند تایی ماشین سوار شدیم حدود ساعت 6 بعد از ظهر بود که به تجریش رسیدیم ،بله همون تجریش خودمون که یک زمانی بالا شهر تهران حساب میشد و همین بالا شهر بودنش بود که کار دست جووناش داد و اونا اینطوری فکر کردن که بالا شهر باید یه فرقهایی با پایین شهر داشته باشه و فرقی پیدا نشد مگر اینکه خونه ها بزرکتر شدند و ماشنها قشنگتر و گرون قیمت تر ، اما اینهاد برای اونا کافی نبود اونها باز هم تفاوت میخواستن نه با پایین شهر بلکه با همه آدما حتی با پدر ها و مادراشون که به قول خودشون یه جورایی امل میزدن !
اخه اونها جوون های عصر ارتباطات بودن و با قدیمی ها فرق داشتن و این طوری شد که کم کم اونها شدند تافته جدا بافته از دیگران ،جدا از گذشتگان و فرهنگشون چادر شد باعث عقب افتادگی و نشانی بر دهاتی بودن ادما ، و در آغاز راه پیشرفت چادر ها کنار گذاشته شد و فرهنگ جدید وارد شد : مانتو ! البته این مانتو بیچاره از اول راه این جوری که کا الان میبینیم نبود بلند بود و گشاد با دکمه های بزرگ و اپل های بزرگی بر روی شانه و البته گه گداری به یاد کاراگاه علوی یه کمربندی هم به اون اضافه میشد اما این فرهنگ اینطوری کامل نبود تا اینجا مانتو تا حدودی همون کارهای چادر رو انجام میداد و به قول بعضی ها خواهر خونده چادر محسوب می شد و اینجا بود که موسسین کم کم به فکر چاره ای افتادند تا اینکه طرح جدید اعلام شد مانتو ها کوتاه می شوند ! و بدین ترتیب مصوبات به اجرا درآمد و وجب به وجب از پایین مانتو ها رو قیچی کردن و دلیل این کار این بود که بلندی مانتو ها دست و پا گیر بود ،جلوی حرکت خانم ها رو می گرفت و نمیگذاشت که اونها تو جامعه آزادانه فعالیت کنند ، اما راستش نمیدونم اون زمان یکی نبود به این تلاش گران و فعالان عرصه اجتماع بگه که اگر این چادر ها و مانتو ها دست و پا گیر هستند حضرت زینب توی عصر عاشورا چه جوری با این چادر حماسه آفرینی کرد و حضرت زهرا (ع) چه جوربا همین عوامل دست و پا گیر پشت در های نمیه سوز و با پهلوی شکسته از نام علی (ع) و اسلام دفاع کرد !بگذریم کم کم موسسین همین فرهنگ به این نتیجه رسیدند که ای بابا زیباترین زنهای دنیا توی همین ایران خودمون هستند و ما خبر نداشتیم ، آخه خانمهایی به این اندامهای زیبا چرا باید مانتو هایی به این گشادی بپوشند و از زیبایی و نعمتی که خداوند به اونها داده استفاده نکنند آخه اونها چه چیزی از دخترکها آلمانی و فرانسوی کم دارند ، چرا باید جوونی اونها زیر این لباس های گشاد هدر بره و اصلا مگر نه اینکه زن و مرد هر دو با هم برابر هستند و از حقوقی برابر برخوردارند پس این کارها برای چیه و چرا خانمها نتونند مانند اقایون و با بلوز و شلوار تو خیابون ها رفت و آمد کنند ! و هزاران دلیل دیگر و همچنان که زمان میگذشت لباس ها تنگ تر و کوتاه تر میشدند و این پیشرفت و تمدن یقه شلوارها رو هم گرفت ، خیلی از این شلوارها ی جین که سالها بود توی انبارهای لباس همسایگان محترمی چون ترکیه و کمی دورتر ایتالیا مونده بود و موشهای شکمو رو هم بی نصیب نذاشته بودند و جنابان موش دندانهایی به اونها نشون داده بودند کم کم وارد بازارهای کشور کهن ایران شدند و مردم و مخصوصا جوون های با غیرت ایرانی که همواره در طول تاریخ نوع دوستی و سخاوتشون رو به همسایگان نشان داده بودند دست رد بر این شلوارهای جین سوراخ سوراخ نزدند و با آغوش باز از اونها استقبال کردند و به عنوان مد جدید از اونها استفاده کردند و با این کار خود به موشها ثابت کردند که جوون های ایرانی همیشه در صحنه حضور داردند و حتی پاره ترین شلوارها رو هم تن میکنند و اما تکه پارچه ای به نا روسری ،که از زمانهای قدیم از یک تکه پارچه سه گوش تهیه میشد آلبته آن زمانها پارچه ارزانتر بود و اندازه آن کمی بزرگتر از امروز و چون جنس پارچه های قدیمی ضخیم تر بود به طبع آن ضخامت روسری ها ها بیشتر از امروز بود و این پارچه سه گوش بیچاره همان راه مانتو را طی کرد و امروز به تکه پارچه ای کوچک که بیشتر شبیه به دستمال گردن است و نوع دیگری از آن به نام شال که در گذشته از آن برای بستن کمر استفاده میکردند تبدیل شده است البته یکی از دلایل خیلی مهمی که روسری تغییر هویت داده در این است که روسری های ضخیم و بلند برای زمانی بود که دخترکان کشور ما دچار بیماری تاسی و کچلی بودند و آنقدر فقیر بودند به مبالغ هنگفتی را برای خرید شامپو های نرم کننده و حالت دهنده و... پرداخت نمیکردند و موهایشان را فقط حنا می گذاشتند اما امروزه با این رنگ ها و مشهای زیبا حیف نیست که گیسوان زیبای دخترانمان در زیر این پارچه های نخی و پلاستیکی موخوره بگیرند و بریزند اما با این همه دلیل هنوز هم گه گداری که موهای مادر بزرگم را می بینم نه تنها کم از جوون های امروزی مو نداره بلکه موهای زیباتر و پر پشت تری هم دارد ،نمیدانم شاید روسری اینها از ابریشم بوده و شاید هم آن زمان آقا جان برای مادر بزرگم شامپو های تقویتی از فرنگستون میخریدند ،اما در آخر موسسین فرهنگ جدید به این نتیجه رسیدند که روسری هم عاملی است که باعث میشود تا زنان ایرانی این نعمت و زیبایی خدادادی خود را تباه سازند و در همین جا روسری به پشت سری و رو گردنی تغییر نام می دهد و خلاصه این طوری شد که جوون های ما پیشرفت کردند و به جای نشستن در پشت میز تحریر پشت میز توالت نشستند و به جای رفتن به مسجد و مراسم روضه در کلاسهای ایروبیک ورقص حاضر شدند و در آخر به جای پیشرفت پس رفت کردند ،نمیدونم واقعا ما دختر های ایرانی ما ها که اولگوهایی مثل زینب و فاطمه زهرا رو داریم و تو کتاب آسمونی مون داستان های حضرت مریم و آسیه رو خوندیم و نجابت و پاکدامنی دختران شعیب نبی به گوشمون رسیده و ما ها که اصالت آریایی خود می بالیم و خودمون رو از نسل کوروش و داریوش می دونیم ما ها که هنوز خیلی از دوستانمون یا خواهر شهید هستند و یا فرزند شهید ،و توی دانشگاه و مدرسه با فرزندان و خواهران شهید پشت یک میز می نشینیم ما ها چرا ؟
چرا باید صبح تا شب بشینیم جلوی ماهواره و کنترل به دست به دنبال آخرین مدل مو و لباس تو کشور های غربی باشیم ، چرا باید جمعه هامون رو به جای شروع کردن با دعای ندبه با آهنگ های شهرام و بهرام و ... شروع کنیم ؟ چرا به جای ترانه های بهشتی مثل صلوات آهنگ های اندی شده ورد زبونمون ؟ چرا به جای یه نیم نگاهی به زندگی فاطمه زهرا می رویم به دنبال اینکه آنجلینا و جنیفر و ... کی به دنیا اومدن و دور کمرشون چنده و و امسال موهاشون رو چه رنگی کردن ؟ و چرا به جای اینکه بعضی وقتا بریم سر مزار شهدایی که به خاطر ما و آزادی ما از جونشون گذشتند خودمون رو اسیر کافی شاپ و مهمونی های شبانه کرده ایم ؟ و هزاران چرای دیگر !
راستش هدفم از نوشتن این حرفا به خاطر این بود که دلم برای هم سن و سال های خودم می سوزه از اینکه میبینم گرفتار یک سری عقاید پوچ و تهی شدن و با این امور دارند جوونیشون رو هدر میدن ، آخه چرا ما دختر های ایرونی هویت و پیشرفت رو توی این چیزها دنبال میکنیم و چرا دلمون به حال خودمون نمی سوزه ؟ چرا باید خودمون رو مثل عروسک بزک کنیم و برای خلقی چشم چران به نمایش بزاریم چرا حرمت شهیدامون رو نگه نمیداریم و چرا به این فکر نمیکنیم که یک زمانی ما میشیم الگوی آیندگان ، و بچه هامون باید به کدوم گذشتشون افتخار کنن،و در پایان معذرت خواهی میکنم از تمامی خانم های مانتویی که خودمم هم تا چند وقت پیش مانتویی بودم و همه تجریشی های عزیز و اگر از تجریش اسم بردم برای اینکه بیشتر از هر جای دیگری اونجا رفت و آمد دارم و یه جورایی خودم رو جزیی از اونها میدونم .