همان جا که دل از سوز فراقش شده بی تاب
همان جا که زده دست به دامان زمین خوشه مهتاب
همان وادی سوز و عطش و درد
همان وادی شرمندگی آب
همان وادی پاک حرم حضرت ارباب
همان جا که زمینش همه نور است
پر از شعر و شعور است
حماسه است ، غرور است
شرمنده تر از وادی طور است
و فرش حرمش از پر حور است
و بر مهدی زهرا همه شب راه عبور است
همان جا که حرم خانه دلهاست
و عشقش همه در آب و گل ماست
زیارتگه زهراست
عبادتگه موسی است
دخیل حرمش حضرت عیسی است
و زیباست .......
خدا محو تماشاست
که یک سو حرم شاه و یک سو حرم حضرت سقاست .
شاعر (؟)
تسلیت عرض میکنم خدمت تمامی عزاداران حسین و سربازان خمینی .
شبی ساکت و دلگیر خودم بودم و قلبی که ز غم بسته به زنجیر،
نزدیک اذان بود که پیچید به افاق همه نغمه تکبیر
نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش
و مشغول دعا باش که باز است به درگاه الهی در رحمت
و آن لحظه بود لحظه شیرین اجابت ،شدم غرق عبادت
دو چشمم همه اشک شد و روی لبانم همه سوگند
که یا رب تو رهایم کن از این بند ،و گفتم به خدا بین تو دعایم
که دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم .