سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس دانش نرمش و اساس نادانی درشتی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :19
کل بازدید :85509
تعداد کل یاداشته ها : 80
103/2/13
2:35 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
سمانه[181]

خبر مایه

آیت الله جوادی آملی:راههای تداوم و زنده نگه داشتن نهضت حسینی

 

محبّت به اهل بیت(ع)،تداوم نهضت حسینی
مقام از اهل بیت شدن به سلمان فارسی (رحمه الله) اختصاص ندارد؛ چنان که از امام صادق (علیه السلام) درباره? «فضیل بن یسار» نیز همین تعبیر به کار رفته است . نیز این مقام به مردان اختصاص ندارد؛ چنان که «فضّه»، خدمتگزار حضرت زهرا (سلام الله علیها) به این درجه نایل آمد و بخشی از آیات سوره? «هل اتی» شاهد آن است.

اصل کلی این مطلب را اهل بیت (علیهم السلام) به استناد برخی آیات قرآن کریم تبیین فرموده اند؛ نظیر آیه? ?فمن تبعنی فإنّه منّی? ؛ «هر کس مرا پیروی کند از من است».

محبت به اهل بیت (علیهم السلام) بعد از معرفت ولایت آنان و گرایش قلبی به آن ذوات مقدّس، به عالم و عادل شدن است. به یقین، جریان عدالت و وارستگی، وظیفه ای مشترک برای عالمان و غیرعالمان است. به همین جهت، سفارش شده است که از آغاز تحصیل، دست به کار تهذیب و اصلاح خود باشید؛ زیرا بعداً این کار بسیار مشکل است؛ چنان که فرعون علم و یقین داشت که حضرت موسی (علیه السلام) و معجزات او حق است و از سوی خدا، ولی رسالت و اعجاز او را انکار کرد؛ زیرا مهذّب و عادل نبود؛ ?قال لقد علمت ما أنزل هؤلاء إلّا رب السموات و الأرض? .

بنابراین، برخی علم دارند، ولی عدالت ندارند؛ چون دوستدار دنیا هستند. برای رسیدن به محبت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و بهره مندی از آثار آن، باید خود را به علم و عدالت مزیّن کنیم و در این راه، خطر محبت به دنیا را دست کم نگیریم؛ زیرا این که افرادی سال ها آیات خدا و سخنان معصومان (علیهم السلام) را می شنوند و فرا می گیرند، ولی گناه می کنند، نشان از این دارد که محبت دنیا آنقدر خطرناک است که با هیچ یک از این آیات و روایات برطرف نمی شود و دل آلوده به چنین ویروسی تطهیر نخواهد شد.

نکته? فاخری که نباید از آن غفلت نمود این است که دل، خواهان تعلّق به محبوب است؛ اگر آن محبوب گزنده باشد، محبّت آن سوزنده است و اگر آن محبوب روح و ریحان ملکوتی باشد، محبّت آن پرورنده و نشاط آور است؛ یعنی جلال محبوب به محبت اثر می کند و اثر جلالت مند محبّت، دل محبّ را جلیل، می سازد و قلب جلیل همچون قدوه? اَجِلّه و اُسوه جلالت مداران، یعنی حضرت خلیل الرحمن از هرگزندی در امان است.
 
ترک دنیا،تداوم قیام ونهضت حسینی

منشأ مبارزه? با دین، دوستی دنیاست؛ چنان که منشأ یاری دین خدا ترک دنیاست. فرعون با آن که می دانست حضرت موسی (علیه السلام) بر حق است، ولی در برابر او ایستاد؛ ?و جحدوا بها واستیقنتها أنفسهم ظلماً و علوّاً?  و این نبود، جز در اثر محبت به دنیا.

سنّت عترت طاهرین (علیهم السلام) خطرها و موانع پیشرفت خود را انسان هایی دانستند که محبت دنیا را در دل دارند و فریفته? آن هستند. مرحوم کلینی نقل کرده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «حب الدنیا رأس کلّ خطیئة» . امام صادق (علیه السلام) نیز در زیارت اربعین حضرت سید الشهدا (علیه السلام) دشمنان و مانعان پیشرفت آن حضرت (علیه السلام) را کسانی دانسته اند که مغرور دنیا شده بودند؛ «و قد توازر علیه من غرّته الدنیا» .

قرآن کریم فرموده است: جهادگران در راه خدا باید دنیا را فروخته، آخرت را بخرند؛ ?فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیاة الدنیا بالا خرة? . براساس این آیه، مهم ترین شرط جهاد و یاری دین خدا، فروختن دنیا و خریدن آخرت است و نیز خدای سبحان به سبب اهمیت مسأله? جهاد در راه خدا، فاعل ?فلیقاتل? را که کلمه? «الذین» است، از مفعول آن، یعنی ?فی سبیل الله? مؤخر داشت و سرّ تقدیم مفعول، همان اهتمام به این است که باید در راه خدا جهاد نمود.

امام حسین (علیه السلام) نیز در روز عاشورا فرمودند: دنیا فریبتان ندهد که بر ضد من قیام کنید. دنیا جایی است که هر کس به او اطمینان و امید داشته باشد، ناامید باز می گردد و هر کس در آن طمع کند، زیانکار می شود… شیطان بر شما مسلّط شده و خدای عظیم را از یاد شما برده است؛ «فلا تغزنکم هذه الدنیا فإنّها تقطع رجاء من رکن إلیها و تخیّب طمع من طمع فیها… لقد استحوذ علیکم الشیطان فأنساکم ذکر الله العظیم» . نیز آن حضرت (علیه السلام) در آخرین لحظات عمر شریف خود به امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: شیطان بر اینان مسلط شده و خدا را از یاد آنان برده است .

نتیجه آن که محبت و گرایش به دنیا سبب مبارزه با دین و کوشش در خاموش کردن چراغ هدایت است و ترک دنیا منشأ و شرط یاری دین خداست. ترک دنیا به معنای ترک کار و فعالیت اقتصادی، یا سیاسی یا فرهنگی و مانند آن نیست؛ چنان که امامان معصوم (علیهم السلام) که ما را از دنیازدگی و سرگرم شدن به آن برحذر می دارند، دو مطلب را گوشزد کرده اند: یکی کارکردن تا لحظه? پایانی عمر کار هر کسی متناسب با شأن و توان اوست و در میان کارها، فعالیت های فرهنگی و تعلیم و تعلّم بر دیگر کارها مقدّم است و دیگری قناعت در مصرف. بنابراین، طمع درکار و قناعت در مصرف، الگوی علاقه مندان به زندگی دینی است که با ترک دنیازدگی منافاتی ندارد.

گفتنی است: در فعالیت های فکری و فرهنگی، طمع مطلوب است، نه قناعت؛ چنان که امیرمؤمنان (علیه السلام) همانند نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: روزی که در آن مطلب تازه ای یاد نگیرم، آن روز برایم مبارک نیست. البته معلّم اهل بیت (علیهم السلام) خدای رحمان است و آنان نیز معلمان بشرند.

بنابراین، تولید حدّ و مرزی ندارد و قناعت در مصرف لازم است، جز در امر یادگیری. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که الگوی همگان است؛ ?لقد کان لکم فی رسول الله أُسوة حسنة? ، پیوسته از خداوند طلب افزونی علم می کردند؛ ?قل ربّ زدنی علماً? .

یادآوری: وقتی سالک صالح در بستر صراط مستقیم قرار گرفت، به طوری که همه? شؤون ادراکی و تحریکی او منطبق با راه راست و از هرگونه کژراهه منزّه و مبرّا بود، در این حال برنامه رفتاری او، «خیر الأمور أوسطها» نیست، بلکه خیرالأُمور، أکثرها و أوفرها و أشدّها و أعلاها و أغلاها و… است. از این رو، رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) در افزون طلبی علم الهی، هیچ مرزی قائل نبودند؛ زیرا جریان رنج جوارح و کوشش ابدان در محدوده? خیر است.

گرفتن خونبهای امام حسین(ع)
وظیفه? شیعه، این است که عالم و عادل شود؛ یعنی خوبی ها را بشناسد و به آن ها عمل کند و دستورهای دینی را نصب العین خود قرار دهد و با دشمنان دین بستیزد. در ایام سوگواری سالار شهیدان، دستور داده شده که شیعیان در دیدار یک دیگر، دو جمله را بگویند: یکی جمله? «أعظم الله أُجورنا و أُجورکم بمصابنا بالحسین (علیه السلام)» و دیگری عبارت «و جعلنا و إیّاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه المهدیّ من آل محمد (علیهم السلام)»

معنای جمله? اول این است که خدایا ما را در شمار عزاداران واقعی امام حسین (علیه السلام) به حساب آور که اجر این مصیبت در نامه? اعمال ما نیز ثبت و ضبط شود. معنای جمله? دوم این است که ما را جزو ادامه دهندگان راه آن حضرت (علیه السلام) قرار بده. «الطالبین بثاره»، یعنی توفیق گرفتن خون بهای آن حضرت (علیه السلام) را به ما عطا کن و این جزو شعارهای رسمی شیعه است.

نیز در زیارت عاشورا به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، به ویژه به سالار شهیدان، عرض می کنیم: با آنان که تو با آن ها اهل سازش بودی، سازش می کنیم و کسانی را که با آنان در جنگ بودی، ما نیز با آن ها در جنگیم؛ «إنى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» .

بنابراین، گریه برای سالار شهیدان ثواب فراوان دارد؛ ولی بخشی از برنامه? امت اسلامی است. قسمت مهم تر رسالت امت، مسلّح شدن و به جنگ دشمنان دین رفتن است که احیاناً شهادت، اسارت و جراحت را به همراه دارد. امروزه که دشمن با تکنولوژی ماهواره و با قلم در صدد ضربه زدن به نظام اسلامی و مسلمانان است، باید دشمن و دشمنی را شناسایی کرد و با حکمت، موعظه حَسَن وجدال احسن تهاجم های فرهنگی وی را دفع نمود و از کیان اسلام دفاع کرد و اگر اجتهاد فرهنگی اثر نکرد، چاره ای جز جهاد نظامی همراه با روش سیاسی نیست.

نیز باید منافقان را که خطرشان برای قرآن و عترت (علیهم السلام)، بیش از مشرکان بوده و هست، شناسایی و اعمال آنان را بی اثر کرد. منافقان بودند که ائمه (علیهم السلام) را به شهادت رساندند، نه مشرکان. آن که امیرمؤمنان (علیه السلام) را خانه نشین و شهید کرد و پهلوی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را شکست و امام حسن (علیه السلام) را مسموم و شهید کرد و سیدالشهدا (علیه السلام) را در کربلا به شهادت رساند و برای عوام فریبی به عمربن سعد که ظاهری صالح داشت، دستور داد تا نمازهای پنج گانه? شبانه روز را به جماعت بخواند، همه از منافقان بودند؛ چنان که طایفه? عباسیان، منافقان بعدی بودند که دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) را به شهادت رساندند.

بنابراین، وظیفه? پیروان سالار شهیدان این است که همراه گریه بر آن حضرت، دشمن خارجی و داخلی را بشناسند و با سلاح و صَلاح مناسب به جنگ او بروند و او را از پای درآورند.

در این جا یادآوری سخن «جابر بن عبدالله انصاری» به «عطیه» سودمند است که در روز اربعین در کنار قبر سیدالشهداء (علیه السلام) گفت: ما نیز در ثواب شهدای کربلا شریک هستیم؛ زیرا اگر من هم بودم، همان کار آنان را می کردم؛ «لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه… إنّ نیّتى و نیّة أصحابى علی ما مضی علیه الحسین و أصحابه» ؛ یعنی رسالت اهل تولّی حق و تبرّی از باطل این است:

1? میزان حق و باطل یعنی حقیقت قرآن و عترت (علیهم السلام) که یکی است به خوبی بشناسند.

2? آنگاه هر چیز و هر کس را بر این میزان صائب الهی عرضه بدارند و با آن ارزیابی نمایند.

3? بعد از معرفت زشت و زیبا بر اساس تعهّد «انّى سِلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم»، رفتار نمایند تا طالب ثار و خونبهای سالار شهیدان (علیه السلام) باشند.

گریه بر امام حسین(ع)
براساس نقلی معروف از حضرت سکینه (علیه السلام) بالای بدن مطهّر امام حسین (علیه السلام)، ایشان به این اصل کلی سفارش کردند که هر حادثه? تلخی پیش آمد کرد، آن را بهانه کنید و برای من اشک بریزید: «أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونى» ؛ «هرگاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدید، برای مظلومیت من گریه کنید»؛ زیرا اگر امام حسین (علیه السلام) به خلافت می رسید، دیگر غریب یا شهیدی وجود نداشت.

بنابراین، اصل کلی این است که هر حادثه? تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؛ نه آن که افراد داغدیده برای تسکین عواطف و احساسات خود آن حضرت (علیه السلام) را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دو گونه عزا داری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین (علیه السلام) است و نتیجه? دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعه? جانسوز کربلا هم بی اثر نباشد.

وجود مبارک سیدالشهداء (علیه السلام) فرمودند: «أنا قتیل العبرة» ؛ یعنی من که به هدف اِحیای حق و اِمحای باطل کشته شدم، باید عَبَرات داشته باشم؛ به طوری که چشمان علاقه مندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکه? چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.

این سنّت حسنه، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت (علیهم السلام) در قلب شیعیان حضور پیدا می کند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (علیهم السلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمی کند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده می گیرد و دلِ دوستان حسین بن علی (علیه السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود می شود.

اهتمام به زیارت اربعین
امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمودند: «علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین و زیارة الأربعین و التختّم فى الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرّحمن الرّحیم» ؛ «نشانه های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامه? نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم».

مراد از نماز پنجاه و یک رکعت، همان هفده رکعت نماز واجب روزانه به اضافه? نمازهای نافله است که جبران کننده?نقص و ضعف نمازهای واجب است؛ به ویژه اقامه? نماز شب در سحر که بسیار مفید است. نماز پنجاه و یک رکعت به شکل مذکور از مختصات شیعیان و ارمغان معراج رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. شاید سرّ ستودن نماز به وصف معراج مؤمن این باشد که دستورش از معراج آمده است و نیز انسان رابه معراج می برد.

موارد دیگری نیز که در روایت یاد شده، همگی از مختصات شیعیان است؛ زیرا فقط شیعه است که سجده? بر خاک دارد و نیز غیرشیعه است که یا بسم الله الرحمن الرحیم را نمی گویند یا آهسته تلفظ می کنند. همچنین شیعه است که انگشتر به دست راست کردن و نیز زیارت اربعین حسینی را مستحب می داند.

مراد از زیارت اربعین، زیارت چهل مؤمن نیست؛ زیرا این مسأله اختصاص به شیعه ندارد و نیز «الف و لام» در کلمه? «الاربعین»، نشان می دهد که مقصود امام عسکری (علیه السلام) اربعین معروف و معهود نزد مردم است؛ خلاف کلمه? «اربعین» در بسیاری از روایات که بدون «الف و لام» آمده است؛ مانند این روایت امام صادق (علیه السلام): «من حفظ من أحادیثنا أربعین حدیثاً بعثه الله یوم القیامة عالماً فقیهاً» .

اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. برپایه? این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه? کربلا نیز ستون ولایت است.

به دیگر سخن، براساس فرموده? رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): عصاره? رسالت (نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم)) قرآن و عترت است؛ «إنى تارک فیکم الثقلین… کتاب الله و… عترتى أهل بیتى» . عصاره? کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصاره? عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (علیه السلام) در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهمّ آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کنند.

درباره? نماز، ذات اقدس الهی، معارف فراوانی را ذکر کرده است. مثلا ً فرموده: انسان، فطرتاً موحّد است، ولی طبیعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین از خیر جلوگیری می کند، مگر انسان های نمازگزار که آنان می توانند این خوی سرکش طبیعت را تعدیل کنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به درآیند و مشمول رحمت های خاص الهی باشند؛ ?إنّ الإنسان خلق هلوعاً ? إذا مسّه الشرّ جزوعاً ? و إذا مسّه الخیر منوعاً ? إلّا المصلّین? .

زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز می دارد و گفته شد که هدف اساسی سالار شهیدان نیز تعلیم و تزکیه? مردم بوده است و در این راه، هم از طریق بیان و بنان اقدام کرد و هم از راه بذل خون جگر که جمع میان این راه ها از ویژگی های ممتاز آن حضرت (علیه السلام) است.

خلاصه آن که رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیه? نفوس مردم از سوی دیگر بود تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند و در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه جدا سازد. همین دو هدف در متن زیارت اربعین سالار شهیدان (علیه السلام) تعبیه شد؛ چنان که منشأ ددمنشی منکران رسالت و دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود و عامل مهمّ توحّش منکران ولایت و دشمنان امامت نیز همان غَطْرَسه? دنیا و دلباختگی به آن بود، که در بخشی از زیارت اربعین به آن اشارت رفته است: «و تَغطْرَس و تَرَدّی فى هواه».

منبع:
کتاب شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی،حضرت آیت الله جوادی آملی

 


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام دوستان عزیز پیشاپیش فرا رسیدن نوروز باستانی رو خدمت هگی تبریک عرض میکنم و امیدوارم سالی سرشار از خوبی و خیری در پیش رو داشته باشید .